مرداد به نیمه رسید و نفس قلمها به شماره افتاد/رونوشتی برای برخی از مدیران
جارستان:خبرنگاران تنها حاضران همیشه در صحنه اما غایبان از دیدهها هستند که تا پای جان برای حقجویی و حقگویی پا در میدان میگذارند و به عبارتی هرچه از جهان میدانیم و میبینیم حاصل دسترنج خبرنگاران است. باز هم مرداد به نیمه رسید و نفس قلمها به شماره افتاد، ۱۷ مرداد روز خبرنگار تنها مناسبت تقویمی
جارستان:خبرنگاران تنها حاضران همیشه در صحنه اما غایبان از دیدهها هستند که تا پای جان برای حقجویی و حقگویی پا در میدان میگذارند و به عبارتی هرچه از جهان میدانیم و میبینیم حاصل دسترنج خبرنگاران است.
باز هم مرداد به نیمه رسید و نفس قلمها به شماره افتاد، ۱۷ مرداد روز خبرنگار تنها مناسبت تقویمی است که خبرنگار نمیداند قلم به دست گیرد تا از چه بنویسد؟ از کجا بگوید؟ از عدم همکاری مسئولان در پاسخگویی؟ یا از نگاه تبعیضی برخی مسئولان؟ از گرانی و معیشت مردم؟ یا از جمله کلیشهای “خبرنگاران ننویسند” برخی جلسات؟ اصلا چه تیتر امیدبخشی را میتوان در این روز مخابره کرد؟
با تمام این احوالات در این روز هم محکوم هستی به رسانهای کردن برخی سخنان کپی شده و تجلیلهای سوری! چون به ظاهر همه از قلم و اهمیت خبرنگار و رسانه میگویند اما حرفها از دل نیست، حتی گاهی تجلیل و قدردانیها صرفا برای تیتر شدن است!
کاش روز خبرنگار هیچ خبری مخابره نمیشد؛ چراکه این روز همواره برای بسیاری از خبرنگاران، نه خبرنگار نماها! با بغض و سکوت یخ زده همراه است؛ بماند که در پارهای از موارد در این روز هم مورد الطاف انتقادی قرار میگیریم که خود مصداق بارز “گل بود به سبزه نیز آراسته شد” است.
ناگفته نماند امسال روز خبرنگار، جامعه رسانهای داغدار دو صارمی دیگر شده، امروز در تحریریه ایسنا و ایرنا از شوق و شور روز خبرنگار سال یا سالهای گذشته خبری نیست بلکه بغضی است که به گلو چنگ میزند؛ مهشاد و ریحانهای که در میدان خبر پروانه شدند و پر کشیدند تا خبر باقی بماند. همچنین یاد و خاطره استاد اکبر محمودیفر پیشکسوت هنر و رسانه گیلان را گرامی میداریم که در آستانه روز خبرنگار آسمانی شد.
آری خبرنگاران تنها حاضران همیشه در صحنه اما غایبان از دیدهها هستند که تا پای جان برای حقجویی و حقگویی پا در میدان میگذارند و به عبارتی هرچه از جهان میدانیم و میبینیم حاصل دسترنج خبرنگاران است. بماند که برخی از مدیران، خبرنگاری را دوست دارند که خبر را آنگونه که رئیس مناسب میداند منتشر کند، نه آنگونه که هست! در غیر این صورت خبرنگار نیست، بلکه مامور سلب آسایش است.
با تمام این تفاسیر یک خبرنگار هر کجا که باشد، افتخارش این است که خبرنگار است، نگارنده گمنامی که تاریخ را برای آیندگان ثبت میکند اما خود ثبت نمیشود. رویدادهای تلخ و شیرین مردمان دیارش را مینگارد، از شادی مردمش شاد میشود و با گریهشان مغموم! شکسته شدن غرورشان، رگ وجدانش را به جوش میآورد، برای احقاق حق پایمال شده مردمش تا پای جان میرود.
خبرنگار یار دیرین مردم دیارش و پرچمدار آگاهی و اطلاعرسانی است؛ قلم به دست و دوربین به دوش در دل تاریکی خبری برای یافتن روزنه نور پیش میرود، از دل مشکلات تونلی برای زندگی بهتر میزند به این امید که سرنوشت مردمش سفید شود.
اما رونوشتی از یک خبرنگار برای برخی از مدیران که سیاهه عملکردی شان مهمتر از رسالت و تاثیرگذاری مفید است: مقام، میز و صندلی مدیریت هم تاریخ انقضایی دارد الا قلم و آنچه که مینویسد، هوشیار باشید تا پس از این دوره با خوش قلمی بدرقه شوید چراکه همواره تحت رصد رسانه و خبرنگار هستید، بدانید هر کجا باشیم قداست قلمهایمان را حفظ میکنیم و بلندگویی میشویم برای بیان مشکلات جامعه و دردهای مردممان را آزادانه به شیوه خودمان مینویسیم زیرا قداست قلم به زنده بودن و زندگی بخشیدن است.
خبرنگاری کردن وقت و زمان نمیشناسد و همواره و همه جا باید برای انجام آن بیدار و به هوش بود لذا این روز را باید به خبرنگارانی که با کمترین توقع و بی هیچ ترسی پیگیر تهیه خبر و گزارش از آسیبها، مشکلات و غم و درد و اندوه مردم هستند تبریک گفت.
و چه خوب گفته است: “در چشم ستم اگر چه خارم مردم – هم ناله اشک روزگارم مردم/ هرجا که دلی شکست بی پروا – فریاد زدم خبرنگارم مردم“.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰